کد مطلب:139249 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:240

شهادت حر
حر بن یزید ریاحی به مبارزت اسب بر جهانید و این رجز می خواند:



انی انا الحر و مأوی الضیف

اضرب فی اعناقكم بالسیف [1] .



عن خیر من حل بأرض الخیف

أضربم و لا اری من حیف [2] .



یزید بن سفیان گفت: به خدا اگر بدو رسم همین رمح [3] در او كار فرمایم و حر سرخوش قتال بود و اسب او را بر روی و بناگوش ضربتی رسید. حصین بن نمیر یزید را بر محاربت او اغراء كرد. یزید پیش دوانید و سنان [4] رمح بدو آشنا كرد و حر بر او عطفه كرد و او را بیفكند. اسب او را پی [5] كردند و او پیاده ماند و چون شیر شرزه [6] كه در پی آهو دود، یا باز تیز پر كه طلب تیهو [7] كند، بر ایشان حمله می كرد و همی كشت و می گفت:



انی انا الحر ونجل الحر

اشجع من ذی لبد هزبر [8] .



و لست بالجبان عند الكر

لكننی الوقاف عند الفر [9] .



و از هر طرف نیزه بدو همی زدند و زخمهای گران یافته بود، لاجرم بر جای بماند و یاران او را دریافتند و در خدمت امام فرو نهاند و هنوز از او رمقی باقی بود. امام دست مبارك بر سر و روی او می كشید و همی گفت: ان تحر كما سمتك امك [10] و علی بن الحسین علیه السلام بر او رثا گفت و مناقب و محامد او باز شمرد.




لنعم الحر حر بنی ریاح

صبور عند مختلف الرماح [11] .



ونعم الحر اذ نادی حسینا

فجاد بنفسه عند الصباح [12] .



فیا ربی اضفه فی جنان

و زوجه مع الحور الملاح [13] .



و هر یك از یاران كه آهنگ مبارزت نمودی، بر امام سلام فرستادی و وداع گفتی؛ امام بر او رحمت فرستادی و آفرین فرمودی واین آیت فرو خواندی: «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا». [14] .


[1] من حر هستم كه پناه ميهمانم و تيغ بر گردن هاي شما مي نهم.

[2] از كسي دفاع مي كنم كه بر اين سرزمين منزل گرفته، شما را مي كشم و ابن راستم نمي بينم.

[3] نيزه.

[4] سر نيزه.

[5] پاي او را از زانو قطع كردند.

[6] خشمگين.

[7] پرنده اي كوچك شبيه كبك.

[8] من آزاده هستم و از نسلي آزاده مي باشم و از شير نر خروشنده نيز شجاعترم.

[9] در يورش و هجوم آوردن بيم ندارم و چون ديگران بگريزند من بر جاي ايستاده ام.

[10] تو واقعا همان طور كه مادرت نام نهاد آزاده اي(نه بنده و اسير نفس).

[11] چه نيك آزاده اي هستي تو اي حر از قبيله ي بني رياح! و شكيبابي به هنگام پياپي آمدن نيزه ها.

[12] چه نيك آزاده اي كه به نداي حسين لبيك گفت و در اين صبحگاه جان خود را بخشش كرد.

[13] اي خدا! در بهشت خود او را پذيرايي فرما و با حوران مليح بهشتي همسر گردان.

[14] الاحزاب: 23.